
شبای تابستونی منو یاد بچگیام میندازه ، خوابیدن زیر سقف آسمون که با سخاوت ستاره هاشو تقدیمت میکرد که شیرین ترین خواب رو داشته باشی. خیلی ساله که خودمو محروم کردم از لذت دیدن ستاره ها موقع خواب ، البته بعضی شبا میرم و به آسمون زل میزنم و مث بچگیام دنبال پرنور ترین ستاره میگردم که مال خودم باشه. آسمون شب همیشه دیدنیه ، شاید قشنگیش و خواستنی بودنش بخاطر رازهایی باشه که با خیره شدن بهش گفته شدن و آسمون همه رو تو دل وسیع خودش جا داده.
امشب و چند شب آینده شهاب باران برساووشی شروع میشه ، پدیده ای که دوست داشتنی ترین شهاب باران در طول ساله . شهاب هایی که سریع میان و میگذرن و از خودشون ردی بجا میذارن. امشب با چشمایی که به آسمون خیره شده بود و گوشایی که این * ترانه رو میشنید و لبی که مدام این بیتشو تکرار میکرد و حسی که لمس میشد زندگی کردم ؛چقدر حس خوب داشتم و دارم...
بی تو بی شب افروزیِ ماندنت،بی تب تندِ پیراهنت
شک نکن من که هیچ ، آســـمان هم زمین میخورد
* " آسمان هم زمین می خورد" چارتار بشنوید