شب نوشت!
جمعه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۹ ق.ظ

لحظه ها میگذرن و میتونم بگم متوجه گذرشون نیستم و البته به این معنی نیس که حالم خیلی خوبه ولی خب باید بگم بد هم نیستم. یعنی فکر کنم نسبت به قبل بهترم . اینجا هم تار عنکبوت بسته ، حس ادمی رو دارم که سالها سفر بوده و تازه برگشته خونه :)))) نمیدونه از کجا شروع کنه و از اونطرف دلش میخواد رو تختش دراز بکشه و چشماشو ببنده. الان ترک متصل ، داره پلی میشه
آلبوم چاوشی داره پلی میشه ، الان دل من .
مولانا خیلی خوبه اگه الان بود یا من همدوره ش بودم حتما باهاش رل میزدم :دی کلا هوایی میزده لعنتی ، نبوده تو این عالم. حال خوبی داشته :دی)))
گر نگردم تلف تو ، علف ایامم
مولانا
- ۹۵/۰۳/۲۱