جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
دوس داشتن شاید همیشه هورمون نباشه یه چیزیه بیشتر از اینا. شاید وقتی بی دغدغه حالت خوبه ، بی دلیل میخندی اونم وقتی که خنده بین خیلی از گرفتاریا گم شده ، وقتی که به بودن امیدواری ، وقتی که نگران نیستی ، خودخواه نیستی ، شاید همین وقته که اون حسه اومده نشسته یه جایی تو وجودت که خودتم نمیدونی کِی و چطور . وقتی که مهم نیست آخرش قراره چی بشه ، وقتی دنبال چیز خاصی نمیگردی تو این جریان فقط میخوای حالت خوب باشه ، حالش خوب باشه ؛ حتی سعی نمیکنی برای این خوب بودنه کار خاصی کنی ، انگار خودبخود این اتفاق میفته. اینجا همون جاییه که روزها ، شب ها تلاش کردی برای رسیدن بهش و همیشه یه خلاء بوده برات. اما وقتی که نه فکرشو میکردی و نه قرار بود برای رسیدن بهش کاری کنی خودش اومده. مثل یه هدیه ی بی بهونه و یهوویی. یه حس سبکِ ، نه دست و پاتو میبنده نه مقیدت میکنه به انجام چیزی ، یه جریان سیال که تو وجودته. تک تک سلولات نفس میکشنش. آرامش همینه.
دوست داشتن هیچ مناسبت و تقویمی نمیشناسه ، حسش که کردی باید به زبون بیاریش در لحظه ...
" دوستت دارم را "
من دلاویزترین شهر جهان یافته ام
- ۹۴/۱۲/۰۵
اینکه برای حال خوبت برنامه ریزی نکردی و خودش اومده خیلی خوبه ..
خیلی برام جالب بود همزمان با شما
یکی دیگه از وبلاگ هایی که دنبال میکنم دقیقا با همین عنوان پست گذاشته بود :)