جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۴۴ ب.ظ

امروز با دوستی در مورد وبلاگ نویسی و اینروزای وبلاگ صحبت میکردیم ، اینکه کیفیت وبلاگ ها بشدت پایین اومده و جز نوشتن چند خطِ سطحی که هیچ فکری پشتش نیست و گرفتن تایید و لایک از طرف خواننده ها شاهد چیزی نیستیم ، یادمه قبل سال 90 من وبلاگ میخوندم مقایسه ای که از اونوقتا با حال داشتم نتیجه ش این شد که وبلاگ فضایی مشابه بقیه ی صفحات اجتماعی پیدا کرده و انگار ادمین فقط دنبال لایک بیشتره و اصلا براش مهم نیس که سطح کارش چقدر پایینه ، اینجوری سلیقه ی مخاطب ها هم کم کم سطحی میشه و تا جایی که وبلاگ هایی که حرفی برای گفتن دارن خالی از مخاطب میشه. چون کسی حوصله ی اینو نداره به خودش فشار بیاره و فکر کنه و نظرش رو تایپ کنه ترجیح میده سرشو تکون بده و با تایید پست و حتی گاهی نخونده تایید کردن خودشو راحت کنه ، اینجوری هم رابطه ی بلاگرا حفظ میشه هم اینکه همه خوشحال و خندان دارن زندگیشونو میکنن! مطمینا خیلی از دوستان یادشونه ، قبلا بحث پای پست های وبلاگ ها خیلی زیاد بود حتی خواننده های خاموش هم به حرف میومدن ، موضوعات و دغدغه ها از هر شاخه ای بود ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ؛ وبلاگ یه تریبون بود برای نشون دادن افکار مختلف ، تبادل کلی اطلاعات و بالا رفتن سطح فکر و دیدگاه .بلاگرا مثل یه صنف بودن و وبلاگ داشتن یه خصوصیت متمایز. خواه ناخواه وقتی وارد جوی بشیم که دو نفر دارن درست حسابی بحث میکنن ، یه تکونی به خودمون میدیم و چارتا منبع درست درمون مطالعه میکنیم ، کم کم یاد میگیریم صاحب ایده و نظر شیم نه مثل الان که شدیم یه عده آدم بی حوصله و ممتنع ، اگرم جایی بحث شه دو تا کامنت میدیم و یجوری جمعش میکنیم که نه سیخ بسوزه نه کباب! یادمه یه وبلاگی رو میخوندم که یه بار بحث خیانت شد بالای 300 تا کامنت داشت اونم مفصل ، کامنتایی که میشد کلی راهکار برای حل یه مشکل ازش درآورد ،.وبلاگ نویسی پویا بود ، الان مثل آب راکده . اول از همه مخاطب این حرفا خودمم بعد شما دوست بلاگر. راستش اینروزا خیلیامون به وبلاگای همدیگه سر میزنیم چون با همدیگه دوستیم و یا میخوایم صله رحم بجا بیاریم! مث دید و بازدیدای عید که فقط از سر رفع تکلیفه ؛ کامنت گذاشتنامونم اینطور شده. الان ممکنه عده ای از دوستان بگن خب ما برای دل خودمون مینویسیم ، دوست عزیز شما میتونی بری تو دفتر خاطراتت بنویسی ، یادمه چن وقت پیش که با دوستی بازم این بحث بود و من گفتم برای دل خودم مینویسم این جوابو تحویلم داد بنظرم منطقی گفت. همه ی ما برامون مهمه که مخاطب داشته باشیم و داریم برای خونده شدن مینویسم پس به خودمون اول احترام بذاریم و بعد به مخاطبامون ، سعی کنیم از این به بعد خوب بنویسیم. ممکنه این پست یخرده تند باشه و به مذاق بعضیا خوش نیاد ولی خب واقعیتیه که خودمون رقم زدیم و باید پذیرفتش. همین الان به لیست پستاتون نگاه کنین ، چن تا پست چالشی دارین ؟ پای چن پست چالشی سکوت کردین و چون حوصله نداشتین رد شدین؟ امیدوارم از این به بعد خوب و هدفدار بنویسیم و سطح پستامونو بالا ببریم. امیدوارم یه تکونی به خودمون بدیم.
-
۷
۰
- ۹۴/۰۸/۲۹
پاسخ:
فاطیما هممون روزانه نویسی هایی ممکنه داشته باشیم ولی خب کنارش چارتا پست حسابی هم باید داشته باشیم دیگه. من وبلاگ هایی بوده که مدام خوندم و کامنت گذاشتم اما مثلا صاحب وبلاگ سر نزده بهم ، اصلا برام فرقی نداشته. چون من بخاطر مطالبش میرم وبش قرض و بدهی که نداریم بهم.
پاسخ:
با این روندی که پیش گرفتیم و عادت کردیم به خوندن و نوشتن پستای دم دستی اوضاع بدتر میشه.
من خیلی از اطلاعاتی که دارم از اون وبلاگ خونی قدیمم هست حداقلش یه محرک بودن برام که برم دنبال خیلی بحثا
پاسخ:
بهتر نیست جمع کنیم بریم؟!
این شونه بالا انداختن و بی تفاوتی مرگه .مرگ تفکر ، مرگ جامعه س. همینه که نوشته های بیمزه و سخیف این روزا رونق گرفته چون مغزامونو کلید کردیم.
پاسخ:
امیدوارم فقط در حد حرف زدن نباشه
پاسخ:
من هرچی نگاه میکنم بهبودی نمیبنم ، البته این اواخر بلاگفا پر شده بود از این وب بچه مدرسه ای ها که همش کپی پیست بود با خرابی بلگفا فک کنم خیلیاش جمع شد خوشبختانه.
پاسخ:
نه ، یکی دیگه از دوستان دست به قلم گفتن :)
اینجا یه قسمت از حرفام که جاموند رو مینویسم ، یه عده از دوستان تمام ورودی های وبلاگشونو بستن ، دوست عزیز ، بزرگوار شما که داری تو وبلاگ مینویسی برای منه مخاطب مینویسی نمیتونی منکرش شی ، پس این حرکت چه معنی میده؟ خب من باید نظرمو در مورد نوشته ت بگم ، اگه دوست نداری میتونی جمع کنی و بری تو دفترت بنویسی. وبلاگ یه فضای عمومی ، وبلاگ یه بخشیش شخصیه ، مثلا میتونی کامنتا رو تایید نکنی ولی بستن در به روی مخاطب مسخره ترین کار ممکنه.
پاسخ:
نگین حداقلش اینه که دغدغه داری که بنویسی و ذهن منه مخاطب درگیر شه ، حالا بقول خودت برنامه هات فشرده س اما اگه غیر از اینه واقعا نوشتن اینجا اشتباهه.
+لازمه اینجا بگم من پست قبلم گفتم بیاین و کتاب معرفی کنین ، بعد از بین 66 دنبال کننده فقط 15 تا کامنت داشتم؟ یعنی جامعه بلاگرا کتاب نمیخونن؟ اگه اینجوره که واویلا . حداقل از بچگی تا الان یک کتاب بوده که خونده باشیم ، نبوده؟! من دنبال کننده ای که همیشه خاموشه رو واقعا نمیخوام ، دلیلی نداره طرف هرگز اظهار نظر نکنه . یعنی بین 100 تا پست هیچی توجهشو جلب نکرد؟ پس چرا وقتشو هدر میده و اینجا رو میخونه؟ نخونه لطفا
پاسخ:
ببین این برنامه های اجتماعی تا کجا نفوذ پیدا کردنا :))
پاسخ:
خوبه که همه یه تکونی بخوریم، دیگه این جامعه ی کویک وبلاگنویس اتفاقاتش دست خودمونه نمیتونیم بهونه بیاریم که نمیشه و ...
پاسخ:
در جواب مترسک گفتم به نسبت این سالای اخیر اره ، ولی من مقایسه م برای سالای ۸۶،۸۷ بود. وبلاگ نویسی فضاش واقعا متفاوت بود.
پاسخ:
ببین من که نگفتم طرف بیاد مقاله علمی بنویسه یا همش بحث تخصصی، منظورم اینه از نوشتنش یه هدف داشته باشه . حتی اگه روزانه نویسیه احساس منو درگیر کنه، و بیشتر حرفم این سکوتای بی مورد و تاییدای از سر باز کنی بود.
پاسخ:
چون اگه واسه خنده و سرگرمیه میتونن برن جاهای دیگه بنویسن مثلا توییتر فارسی که شده جای جک گفتن!
پاسخ:
نه ولی نگفتیم کلا پستای هدفدار بنویسه ، یکی دوتاش هدفدار باشه آموزنده باشه. مثلا ساده ترنش معرفی یه فیلم ، یه کتاب ، یه نمایشگاه ، یه مکان میتونه باشه. حالا یجوری دفاع نکن از صنف سرگرمی نویسا خودتو الکی جا نده بینشون
پاسخ:
میدونی هیده اینکه میخوای شنیده شی و خونده شی رو که منم میگم ، وقتی میگی بعضی وقتا یعنی میتونی برای جلوگیری از واکنشا مثلا کامنتدونیتو ببندی . ببین من منظورم این نیس که لیست بدیم بگیم همه از این موضاعا استفاده کنن و بنویسن ، هرکسی سبکی داره ولی من چارچوب کلی بلاگر بودنو منظورمه.
پاسخ:
همون مخالفتت هم خوبه :دی
+ تو که کلا خسته ای :دییی
پاسخ:
لزوما چالش نباید باشه، هر کسی سبکی داره مثلا بعضیا طنز مینویسن، یکی علمی، یه نفر دیگه وب زده از مسافراتاش و تجربه هاش میگه. منظور هدف وبلاگنویسی بود ، میشه درمورد اتفاقات روزمره نوشت اما تاثیرگذار. یعنی همین نوشتنمون یه هدف پشتش باشه اونم تفکره.
پاسخ:
اتفاقا من همینو میخوام که دوستان نظرشونو بگن ، در مورد نویسنده شدن اصلا کسی نمیگه ما حرفه ای بنویسیم گرچه بین بلاگرا هستن کسایی که نزدیک به حرفه ای مینویسن. اما در مورد سرد شدن ، پس قبول داری که برای دل خودت نمینویسی و برای مخاطبت مینویسی چون استقبل یا عدم استقبالشون برات مهمه ، بنظرت مسیول نیستیم نسبت به اطرافیانمون؟ واقعا قراره همیشه بشینیم و خاطرات بنویسیم؟ حداقل نباید تو دل همون حرف معمولی و خاطراته یه نکته ای باشه؟ حدس میزنم باهام موافق باشی تو این مورد. ببین تو یه فیلم طنز و سرگرم کننده هم ببینی تهش یه نکته ای چیزی داره. من حرفم اینه. کسی خط مشی نمیده که همه باید فقط در این مقوله بنویسن وگرنه تعطیل کنن برن. من فقط میگم یخرده سطح پستا بیاد بالا ، مشارکت تو کامنتا و بحثا بیشتر شه.
نگار جون ماها قرار نیس بحث تخصصی کنیم همون ایده و نظر خودمونو بگیم و من نظر تو رو بخونم تو نظر منو لابلای همون کلمات ممکنه خیلی چیزا یاد بگیریم و یاد بدیم.
هدف من از این پست این بود که بلاگرا از این رکود دربیان.
پاسخ:
عزیزم در جوابت بگم ، خب تویی که توی این سن شروع کردی و تواناییشو داری چرا که نه؟ مگه فقط برای دوستات مینویسی؟ خیلیای دیگه هم میخوننت. خب نمیتونی بنویسی ولی میتونی یاد بگیری و حرف بزنی که. حالا من که نسخه نمیپیچم در جواب دوستانم گفتم منظورم چی بوده.
پاسخ:
آره یه کمپین زدیم این جمله رو بعنوان شعارمون انتخاب می کنیم :دی
+ من نمیدونم چرا اینقدر بی تفائتی در ما ریشه دونده ، حالا شما هرجور راحتی :دی
پاسخ:
اگه دوستات همجنس خودت فکر کنن شک نکن میفهمنت ، اگه بغیر اینه که نباید زیاد مهم باشن برات .
پاسخ:
حتما همینطوره نگین جانم
پاسخ:
اصلا من منظورم این نبود که لحظات زندگیمونو اینجا ثبت نکنیم ، کاری که خودم میکنم. من میگم سعی کنیم خوب بنویسیم همین
پاسخ:
سلام عزیزم ، مثلا آوا تو قبلا لابلای روزانه نویسیت از شغلت میگفتی الانه ، البته گاهی واقعا ذهن خالی میشه و خسته.
پاسخ:
سرهنگ جان فک کنم حرف من و تو یکیه فقط عباراتی که به کار بردیم متفاوته ، من تو جواب دوستانم گفتم قرار نیس کسی خط مشی یا موضوع بده و بگه فقط تو همین موارد بنویسین و لافیر ، هدف اصلی پست این بود که هدفمند بنویسیم. خوب بنویسیم ، حداقل خودمون راضی باشیم و یا اگه حتی یه مخاطب داریم از خوندنمون لذت ببره. ولی خب برای روشن شدنش مثال زدم. همینکه تو میگی خیلی چیزا فهمیدم یعنی مفید بوده برات . ممکنه تو پستی رو در مورد خودت بنویسی ولی با چند خط یه چیزیو به من یاد بدی ، یه تغییر دیدگاه رو باعث شی و....
حرف منم همین بود که حتی روزانه نویسی که میکنیم مفید باشه.
پاسخ:
شاید تو اینطور نباشی اما اکثریت در کنار ارضای حس درونی خودشون نسبت به نوشتن ، خونده شدن توسط مخاطب براشون الویته. اونی که برای مخاطب مینویسه و تو ذهنش اینه که اینو بگم نگم یعنی عملا همون لحظه مخاطب رو با خودش شریک کرده پس یه حقی به گردنشه. حتی اگه اینطور نباشه بازم تفاوتی نداره و مفید و هدفمند نوشتن سر جای خودش باید باشه.
پاسخ:
آره یکتا موافقم که عوض شده و تو پستم گفتم،
پاسخ:
نه بابا تو دیگه چرا؟ :)))
پاسخ:
عزیزم خود منم که این حرفا رو زدم خیلی ایراد دارم ولی خب بهتر نوشتن باعث میشه سطح کار همه بالا بره.