شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد...
جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ب.ظ
باران میآمد ...
مردمان در خواب خانه
از آب رفته به جوی ... سخن میگفتند،
همهمهی یک عده آدمی در کوچه نمیگذاشت
لالایی آرام آسمان را آسوده بشنوم ...
اصلا بگذار این ترانه
همین حوالی بوسه تمام شود!
من خستهام
میخواهم به عطر تشنهی گیسو و گریه نزدیکتر شوم،
کاری اگر نداری ... برو !
ورنه نزدیکتر بیا
میخواهم ببوسمت...
" سید علی صالحی"
+ تنهـــــــایـی رستاک
- ۹۴/۰۶/۱۳
این کامنتو قبلا تو بلاگ نگین خانم تو پستی با همین عنوان داده بودم همینجا کپیش می کنم...
انتخاباتون از علی صالحی همیشه عالین باید بگم من حرفای قشنگ این مرد عاشق رو به لطف انتخابای خوب شما شناختم ممنون
آهنگ هم در حال دانلوده...