این بغض سنگین با منه سنگین تر از خواب زمستون
يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ب.ظ
خیره شدم به تفاله های چایی که ته فنجون چسبیده ، فنجونو تکون میدم تفاله ها به دیواره ی فنجون میچسبن و تصویرای نامفهومی از خودشون میسازن ، چن دقیقه ای تو همین حالت میگذره ، آدم که همینجوری و الکی حس غم کنه مریضه! شایدم لوس بازیش گل کرده بهرحال یه مرگش هست.بنظرم آدم یه بغض متحرکه ! محمد نصرت ( حالا محمد نصرت کیه خودتون برین سرچ کنین!) میگه :" انسان فقط در قبال گفته هایش مسئول نیست، بلکه در قبال ناگفته هایش هم مسئول است." اولش که خوندم گفتم ای بابا یه چیزی برا خودش گفته ، بعد با نگاه به همون فنجون چایی و تفاله چاییا به مکاشفه رسیدم و دیدم پر بیراه نگفته خیلی وقتا این جمله ش یه حقیقته اونم از نوع تلخش.
+لطفا یه بیت شعر ، یه آهنگ پیشنهادی ، یه جمله ی جالب کامنت کنین ، مرسی
- ۹۴/۰۶/۰۱