دنائت بشری!
صبح که از خواب بیدار شدم بابا داشت شبکه مستند رو نگاه میکرد، مستند مدار رأس السرطان (Tropic of cancer) ، این مستند سال 2010 ساخته شده و قبلا هم پخش شده ، همونجور که صبحونه میخوردم حواسمم به برنامه بود ،سیمون ریوو در این مستند به کشورای مختلف سفر کرده. سفرهای جالب و کشورای مختلف و آداب و رسوم متفاوت و جالب و بعضا عجیب از دیدنی های هر مستندی هست ، یه جایی از این مستند بود که سیمون به کشور مراکش سفر کرده بود و اگه اشتباه نکنم دیوار مرزی حائل بین دو کشور مراکش و الجزایر رو معرفی میکرد. مرز دو کشوری که بیش از 20 ساله بسته شده و درگیری که بر سر صحرای غربی دارن و حمله جبهه پولیساریو ، جنگای داخلی هم که در اون مناطق از آفریقا بیداد میکنه. از همه اینا بگذریم سیمون به اردوگاهی رفته بود و داشت با یه آقایی صحبت میکرد که میگفت خونوادش اون طرف مرز هستن و بیشتر از 20 ساله همدیگه رو ندیدن و خیلیای دیگه که از پدر مادر و خواهر و برادراشون جدا افتادن ، این آقا چند سال پیش به سختی موفق میشه چن روزی با خونوادش ملاقات کنه ، اینجای مستند بود که منو بفکر فرو برد ، فکر اینکه جاه طلبی و قدرت طلبی این اجازه رو به عده ای میده که مالک آدمای دیگه بشن و حتی حق دیدار عزیزانشون رو ازشون بگیرن ، مثل دیوار برلین که سالها باعث جدایی هزاران نفر شده بود ، یا جدایی کره شمالی و جنوبی. جنگ ، قدرت ، خودخواهی بشر تا کجاها که داره پیش میره ، گرفتن حق زندگی ، آزادی و داشتن رویای یک روز زندگی آرام که بر نسل های زیادی تحمیل شده. این موجود دو پا چقدر میتونه بی رحم و فساد انگیز باشه؟!
- ۹۴/۰۵/۱۶