کان چشم خواب آلوده خواب از دیده ی ما می برد *
صبح سات 6 چشمام باز شد و از صدای گنجیشکا که انگار ارکستر سمفونیک راه انداخته بودن دیگه نخوابیدم . برای آدم خوشخوابی مثل من این یجور شکنجه س. نمیدونم کی خوابم گرفت اما یه عادتی دارم تو حالت خلسه وار و نعشگی خواب گوشیمو چک میکنم و حتی پی ام میخونم و میفرستم برای بقیه. بعد بیدار شدن کامل باید خوند که چه چیزایی که نمیگم! سابقا حتی اس میفرستم و پاکشم میکردم و یادم میرفت. ظهر هم مثل این خانوم کف اتاق ولو شده بودم که خوابم گرفته بود نمیدونم چه زمانی فقط چشم باز کردم دیدم مامانم بالا سرمه ، تصویری که من داشتم مثل سکانس یه فیلم ایرانی بود که مریض بعد عمل چشماشو باز میکنه و خونوادش و دکترش رو به صورت کله هایی که دایره وار بهم چسبیدن میبینه ، فرقش این بود که من مامانو کامل میدیدم و انگار خیلی قد بلندتر شده بود و من یه بچه ی کوچولو ، فقط یه صدای مبهم شنیدم که چرا اینجا خوابیدی ، و نشستم و جابجا شدم و دوباره خوابیدم! تمام این اتفاقات الان که ذهنم هوشیارِ! شبیه یه خوابه تا واقعیت. اینکه امواج مغزی در سیر بتا ، آلفا، تتا و دلتا متغیر رو میدونم اما خیلی دوس دارم بدونم چه اتفاقی میفته و مغز به چه حالتی میرسه.
+ این روزا که اخبار از بحران اقتصادی یونان و توافق ما هست یه کاریکاتور دیدم که این دو کشور رو به صورت نمادین و تمدنای باستانیشون کشیده بود و نوشته بود ما خسته ایم( گشتم پیداش نکردم). اروپا افتاده به حال دوتاشون یونانو که میخواد از حوزه ی یورو بندازه بیرون ما هم که اونجور. کلا صدر اخبار دیگه خسته شدیم والا
* عنوان رو دوس داشتم!
- ۹۴/۰۴/۲۲