حس هفتم

گر غصه روزگار گویم / بس قصه بی شمار گویم

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۳۳ ب.ظ

وقتی دنیا سر ناسازگاری با آدم داره تمام تلاششو میکنه که تو قدرتشو ببینی. از دیروز بعد شنیدن خبر فوت یه آشنا لحظه به لحظه مطمئن تر میشم که بقول قدیمیا روزگار نامردِ. داستان اینه یه خانومی رو میشناسم که چند سال قبل ازدواج میکنه بعد یکی دو سال که از زندگیش میگذره ، شوهرش با یه بچه ولش میکنه و میره ، این بنده خدا هم اومد پیش خونوادش و با سختی و کارکردن خلاصه دخترشو بزرگ کرد و با هزار بدبختی طلاق غیابی گرفت. دخترش که به اصطلاح از آب و گل دراومد حدودا 12و13 ساله که شد یه آقایی از خانومه خواستگاری کرد اما این آقاهه مجرد بود و حدودا 7 سالی از خانومه کوچیکتر بود. طبیعتا و از اونجا که ما در ایران زندگی میکنیم و همه چی مهمتر از خود دونفره! خونواده ی اون آقا مخالف بودن و خانومه هم بخاطر شرایطش جوابش نه بود. خلاصه بعد کلی کشمکش این دوتا باهم ازدواج کردن و البته به قیمت طرد شدن اون آقا از طرف خونوادش. از اونجا که من جفتشون و خونواده هاشونو میشناسم باید بگم واقعا خونواده های متشخص و آرومی دارن و البته آقای داستان ما به تمام معنا آقا بود ، از هر نظر؛ خلاصه زندگیشونو شروع کردن و خیلیم خوشبخت بودن و صاحب یه دوقلو پسر هم شدن .6 سال باهم زندگی کردن ،  تا اینکه پریشب آقا که میخوابه  صبح خانومش هرکاری میکنه بیدار نمیشه و متوجه میشن تو خواب سکته و فوت کرده، اونم توی 32 سالگی. اینکه دیدن صحنه ای که عزیزترین و نزدیکترین آدم بهت شب کنارت بخوابه و صبح دیگه بیدار نشه به اندازه ی کافی درد داره ، فکر کردن به وضعیت این خانوم طفلکی با 3 تا بچه ی یتیم واقعا دیوونه کننده س. این طفلکی انگار اصلا خوشی بهش نیومده.حس اینروزای من اینه زندگی مث یه حیوون درنده کمین کرده ، منتظره لبخند بزنی جوری بهت حمله میکنه که لبخند رو لبات می ماسه. 

 " او گفت : خیلی می ترسم و من گفتم : چرا؟

و او گفت : چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول . خوشحالی این شکلی وحشتناک است .

ازش پرسیدم : چرا؟ و او گفت : وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد ، می گذارد این طور خوشحال باشی. "

بادبادک باز -  خالد حسینی

                      

                                    +  بشنویـد     کجایی   چاوشی

  • خاتون

نظرات  (۱۷)

  • عبد الصمد عبد الله
  • انا لله و انا الیه راجعون
    صلوات + حمد و سوره برای غفران الهی

    امام علی :
    تخفَّفوا تلحقوا رحمکم اللَّه
    سبک بار شوید تا ملحق شوید رحمت خدا بر شما

    مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
    جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها



    پاسخ:
    خداوند روحش رو قرین رحمت خودش قرار بده.

  • بادبادک قرمز
  • این طرز فکر با روحیه ی من که اصلا جور نیس!:)
    پاسخ:
    میتونم بگم خوشحالم که هنوز روی خوش زندگی رو دیدی :)

    شاید اشتباهه.. و شایدم مطمانا اشتباهه این حرف! ولی اگه جای اون خانوم باشم اول بچه هامو بعد خودمو میکشم! واقعا تحمل همچین دردی کار هر کسی نیس..

    میگن خدا وقتی یه دردیو میده حتما صبرو تحملشم میده! سخته..ولی امیدوارم اون صبره رو بهش داده باشه..



    دقیقا وقتی داشتم این پستو میخوندم"کجایی" هم در حال خوندن بود!

    اهنگِ "ب رسم یادگار"ـش هم خیلی قشنگه

    همین روزا خودِ شهرزادو هم میبینم

    پاسخ:
    شاید یه مادر حق بدنیا آوردن بچه هاشو داشته باشه اما حق نداره زندگی رو ازشون بگیره ، و اینکه اگه قرار بود بعد از مرگ عزیزامون خودمونو بکشیم هیچ بشری روی کره ی زمین نبود. آدم اینجور وقتا سرسخت تر میشه و اصرار پوز زندگی رو بماله به خاک.
    آره آهنگایی که برای شهرزاد خونده قشنگه.
    من به روزهای شاد مشکوکم,
    شک دارم ختم ماجرا اینجاست!
    پاسخ:
    از شعرای خوب یغما.
    اگه زندگی رو باورش کنیم و لبخند بزنیم ساده ایم.
    اى واااى :-(   خدا صبر بده
    پاسخ:
    واقعا صبر بده و امید ...
    چه قدر ترسناک :( .
    پاسخ:
    و تلخ و گزنده...
  • مترسک ‌‌
  • یکی یه دونه پسر پیامبر که فوت کرد، پیغمبر کلاً یه قطره اشک ریخت و گفت «راضی‌ام به رضای خدا» و رفت دنبال کار و زندگیش؛ دیگه از داغ اولاد بالاتر و بنده‌ای از پیامبر بالاتر که نداریم، پس صبر، فقط صبر...
    پاسخ:
    صبر و گذر زمان ، اما آدم زیر فشار این غم ها داغون میشه هرچقدر هم بخواد سرپا وایسه.
  • مترسک ‌‌
  • زیاد روحیاتم با چاووشی نمی‌سازه اما این کارشو فوق‌العاده دوست دارم، عاشقشم ^_^ 3>
    پاسخ:
    چاوشی و ترانه هایی که میخونه لعنتیه. تا مغز استخوون آدم درد میکشه.
    بادبادک باز ... داستان غم انگیزی بود .... 
    روح این بنده ی خدا هم شاد . خدا به همسرش و بچه هاش صبر بده . زن بی نوا
    پاسخ:
    ایشالا ، غمش شاید بخاطر اینه نویسنده ش که افغانِ و تجربه ی غم براشون همیشگیه.
  • سهیلا (کاتارسیس)
  • الهیییی... چه شرایط سخت و تلخی.
    خداوند حکیمِ، مهربون و بخشندست.
    پاسخ:
    دیدن روی بدِ زندگی خیلی سخته.
    متاثر شدم از خوندنش
    متناسب با شغلم که مددکار اجتماعیه به قدری با زندگی های نا به سامان و اشفته در تماس بودم که غم این خانم در برابرش هیچه اما بازم هربار قصه دردناک کسی رو میشنوم یه باری روی قلبم سنگینی میکنه
    شوکش که برطرف بشه تازه غم میاد تو وجودش ته نشین میشه و اونوقته که درد شروع میشه...
    پاسخ:
    بله هستن دردا و مشکلاتی بدتر از این ولی برای هر آدمی ظرفیتی وجود داره. امیدوارم صبر داشته باشه .
    من همیشه مددکاری رو دوست داشتم هرچند بشدت سخته و روحیه ی بالایی میخواد. خسته نباشید بهت میگم .
    اون که گفتم بچه هامو همرا خودم میکشم
    گفتم ک اشتباهه!
    ولی چون نمیخام بچه هام بعد من درد بی مادریو بکشن راحتشون میکنم!
    هررررچند بازم میگم اشتباهه!
    پاسخ:
    تو اون شرایط مطمین باش بخاطر همون بچه ها بیشتر میجنگی.
    بها دادن به نامردی ِ روزگار قدرتش رو روز به روز بیشتر میکنه.
    پاسخ:
    آره ولی ته همه ی خستگی که داره ادمو جری تر میکنه که جلوش وایسه.
  • اثر انگشت
  • به امید روزی که بیاد و بگیم / بر هر که می نگرم در رضایت است,در حیرتم که آلت ِ گردون به کام کیست/
    پاسخ:
    خیلی خوب بود :))
    جان کلام بود 
  • اقای روانی
  • این اهنگ چاووشی دیوانه کننده است..
    پاسخ:
    مخصوصا اونجا که میگه " رفیقم کجایی ، دقیقا کجایی"
  • سمیرا الف
  • عی بابا ... نمیدونم قضیه ادمها چه جوری می شه که اینجوری می شه . خودم گاهی از بیرون به زندگیم نگاه می کنم همش فک می کنم خوابه . 

    + خیلی صدای چاووشی رو نمی پسندم ولی موزیک ِ این کارش خوب و مقبوله 3>
    پاسخ:
    سمیرا خانوم منور فرمودین :*
    آره میفهمم چی میگی.
  • ثمین سعیدی نیا
  • چرا تو هر وبلاگی قدم میزارم این اهنگ هست؟

    چرا هربار باید اشک ریخت

    چرا دلم میگیره با این اهنگ!
    پاسخ:
    خیلی خوب خونده واقعا تاثیرگذاره
    دلت بی غم :)