حس هفتم

توام خراب کنی هم تو باشی ام معمار

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ق.ظ

دوست داشتن از اون اتفاقای یهویی نیست که از آسمون صاف بیفته تو بغلت ، دوست داشتن کم کم رشد میکنه تو وجودت ، ذره ذره جون میگیره ، مثل یه بذر که  حواست نبوده و اتفاقی توو باغچه افتاده و تو بدون اینکه از وجودش خبر داشته باشی باغچه رو آب بدی و مواظبش باشی ؛ بعدِ یه مدت یه جونه ی ظریف از دل خاک میزنه بیرون ، حالا دیگه از وجودش خبر داری و مواظبشی . هوا بارونی یا سرد شه نگرانشی ، باد بیاد نگرانشی ، آفتاب که بهش میخوره و میدرخشه یه لبخند پت و پهن میاد رو صورتت . دوست داشتن برای من این مدلیه. یه اتفاق غیر منتظره که طعمش ملسِ. 


برگرد
که سرم را بردارم از شانه‎ام
و بگذارم
در چارخانه‌ی پیراھنت بخوابد ...

 

" عمید صادقی نسب "

  • خاتون

نظرات  (۱۵)

بوی عشق و عاشقی میاد :D
چقدر تعبیر ملوسی بود تعبیر جوونه ی ناخونده تو باغچه :-)
عکس هم که خودش یه دنیا حرف توشه.. دو نفر هر چقدر هم بر ساحلهایی دور از هم ایستاده باشن، میتونن هنگامه بپا کنن وقتی هر دو دل به یک دریا میزنن... 
حسهای خوبتون مستدام و عشقتون سرسبز و پاینده
پاسخ:
اون بوی نم بارونه وگرنه هیچ بویی نمیاد :)))
مرسی همینطور برای شما :)
  • شباهنگ (تورنادوی سابق)
  • :(
    پاسخ:
    چرا غمگینی بانو؟
    اوهوم، همینه... عالی! ^_^
    پاسخ:
    دوست داشتن و دوست داشته شدن خیلی خوبه :)
    یه وقتایی هم اینقدر تلاش می کنی برای این کم کم رشد کردنش که می رسی به بی تفاوتی!
    پاسخ:
    در اصل غافل میشی ازش ، باید مواظبش باشی و اون تعادله رو حفظ کنی.
    دوست داشتنم آرزوست :D
    پاسخ:
    جمیع آرزومندان :)))
    دوست داشتن برترین حس دنیاست...

    من رو دوست داشته باشین :دییی
    پاسخ:
    دوست داریم :دی
    البته دوست داشتن همیشه کم کم شکل نمیگیره خیلی وقتا ذاتیه مثل دوست داشتن مامانو بابا و خیلی های دیگه که از بدو تولد بذرش کاشته شده
    پاسخ:
    اینا بحثش جداست ، اینجا منظورم دوست داشتن کسایی بغیر از خونواده و اطرافیان بود :)
    پس عشقت از نوع باغبانی:)))
    پاسخ:
    باغبونا صبورن :))
    این چیزی که گفتم یه اصطلاح...در واقع داستان های عشق چند دسته هستن و به نظرم رسید عشق تو باید از نوع باغبانی باشه:)
    پاسخ:
    والا من در جریان انواع و دسته بندی عشقا نیستم میشه بیشتر توضیح بدی؟ :)))
    راستش چیز زیادی در خاطرم نیست چند سال پیش تو یه مجله خوندم که انواع عشق رو گفته بود...فقط دو تاش رو خاطرم هست یکی افلاطونی که معرف حضور هست و یکی هم همین باغبانی...گفته بود عشاق که در این دسته قرار می گیرن زندگیشون و روابط عشقیشون رو به تدریج شکل میدن و ازش مراقبت می کنن...مثل زوج هایی که امکانی برای زندگی ندارن و کم کم وضع رفاهی زندگیشون رو ارتقا میدن با هم تلاش می کنن با هم سختی می کشن و همچنان روابطشون عاشقانه است و تو این مسیر علاقه شون به هم بیشتر هم میشه...به این عشق گفته بود عشق باغبانی...:)
    پاسخ:
    آره افلاطونی رو میدونم ، چه جالب. مرسی :)
    با این حساب دوست داشتن من شبیه قضای حاجت میمونه.یهو میاد.فشار میاره.یهو هم فروکش میکنه.میره تا دفعه بعد :دی
    پاسخ:
    فقط سیفون رو بکش بعدش :دی
    عسل هر وقت میام اینجا تو اتاقم نشستم
    همونجا که اونورش درخت اناز هست  وبرگای زردش
    قشنگ حس پاییز دارم دلم یه لیوان داغ چایی و لباس گرم میخواد و یه لپتاپ که تا صبح بدون فکر به درس فقط رو دکمه هاش بکوبم ...
    پاسخ:
    اون پنجره و فضاشو و حالتو خریدارم ، خودمونیم عشق میکنی باهاشا :)))
  • ریما مهرزاد
  • اتفاقا بسیور بوی عشق و عاشقی میاد!!
    خجالت نمیکشی به ما نمیگی؟؟؟
    پاسخ:
    خواهر من چرا شایعه پراکنی میکنی؟ 
    تو دیگه چرا ؟! 
    :دی
    مبارکه 
    ایشالا همیشه طعمهاى ملَس :-D 
    پاسخ:
    ایشالا :دی
  • عم قزی جون ツ
  • دقیقا
    وقتی فهمیدم عاشق شدم باورم نمیشد!!
    انقدر لحظه عجیب و احتمالا با شکوهی بود ، لحظه فهمیدنم ک دقیقا یادمه کجا بودم و چی گفتم ! :دی
    این عکسه هم شدیدا شرح حاله :)
    پاسخ:
    اوهوم خیلی لعنتیه ، خیلی.